سلام سلام
به روی ماه همه ی دوستای عزیزم واقعا این چند روز دلم برای شما ،
وبلاگ و نت تنگ شده بود دوس داشتم هر چه زودتر برگردم و از سفرم براتون بگم
جون دلم براتون بگه(البته حالا نمی خام با جزئیات کامل بگم که حوصلتون سر بره یه تعریف کلی از اینکه این دو روز کجا رفتیم)
که 4شنبه شب بود که ییهویی با هم اتاقی هام تصمیم گرفتیم که بعد این
هوای گرم و امتحاناته میان ترم یه دلی به دریا بزنیم تا از شر این افسردگی
کویر خلاص شیم یه تجدید قوا هم حساب میشد برامون بعد گذشت یک ماه دور از خونه ،کم کم ماجرا جدی شد و آخر شب بودش که مشغول جمع و جور کردن
وسایلمون شدیم و راهیه سرزمین زیبای ساری با اون جنگل و دریای قشنگش شدیم
جای همگی خالی بود منکه حسابی آب و هوا و روحیم عوض شد سر صبحی سوار
اتوبوس شدیم و 4 ساعت بعد هم ساری بودیم بعد اینکه مستقر شدیم و نهارو
خوردیم بند و بساط دریا رو جمع کردیم و رفتیم دریا کلی داد و هوار کشیدیم و
خودمونو حسابی خالی کردیم و بعد عصرونه و بستنی و عکس و آواز و اینا
برگشتیم داخل شهر اندکی قدم زدیم که دیدیم آسمون داره چشمک میزنه یه بارونی
تو عرض چند دقیقه راه افتاد که فکرشم نمی کنین ما هم که نزدیکه
اقامتگاهمون بودیم زود اومدیم تا هم خستگی در کنیم و بد شام استراحت و خواب
... صبح باز هم زود بیدار شدیم آخه امروز قرار بود بریم جنگل و عجله هم
داشتیم بخاطر کلاس شنبه که باید بهش می رسیدیم یه جوری برنامه ریزی کردیم
که بعدظهر برگردیم ولی خدایی عجب جنگل زیبایی بودش ادم حس می کرد تو بهشت
خداست ولی تا دلتون بخاد رو سرمون کرم و از این حیوون ها می ریخت چه علاقه ای هم به ماست داشتن که حتی اجازه ندادن ما چیپس و ماست بخوریم و ماهم ماست رو دو دستی تقدیمشون کردیم حتی امروز
صبح که شالم رو وا کردم سرم گذاشتم دوباره دیدم یه کرمه سبز خوکشل بهش
چسبیده خدایی این جنگل و دریا حسابی بهم فاز داد و نیروی مضاعف برای ادامه ی
زندگی تو دل این کویر گرفتم
جای همتون خالی بود دوستان
سلام آبجی خوب






سفر خوش اییییییییییییییییییینقد
خوشهالم چسبید سفر خخخخخخخ
سلام داداش گلم
مرسی ممنون جای شما خالی بود
خوشحالم خوشحالی اونقد
مرسی که سر زدی. موفق باشی
خواهش میکنم
وظیفه بود
مرسی بهم افتخار دادی